دستای کوچولو
یادم رفته بود برات بگم، اولین باری که خودت غلت زدی اون شبی بود که تا صبح بیدار بودیم و داشتیم وسایل سفر به جهرم رو آماره می کردیم. دم دمای اذان صبح بیدار شدی ویه غلت جانانه زدی. اینجوری بود که کلا خواب از سر ما پرید. چند روز بعدش هم یاد گرفتی بعد از غلت زدن، به حالت اولیه ات برگردی. حالا مهارت استفاده از دستهات خیلی زیاد شده. همه چیز رو می گیری و سریع می بری سمت دهانت. اسباب بازی ها و جغجغه هات رو که خیلی راحت دست میگیری و تکون تکون می دی. آویز بالای گهوارت رو می گیری و محکم می کشی در حد شکستن. هر کی بغلت می کنه با گرفتن بینیش ازش تشکر می کنی. چند روزیه یاد گرفتی وقتی می ریم بیرون روسری منو می کشی و .... و لذا من تا اطالاع ...
نویسنده :
فاطمه - مامان محمدسجاد
12:46